از ((آقاى سيد محمد رضوى ))(9) شنيدم كه فرمودند زمانى كه مرض سختى عارض دائى بزرگوارشان مرحوم آقاى ميرزا ابراهيم محلاتى شد، به طورى كه اطبا از معالجهايشان اظهار ياءس كردند، امر فرمودند كه مرضشان را به عالم ربانى مرحوم ((حاجشيخ محمد جواد بيدآبادى )) كه مورد علاقه و ارادت جناب ميرزا بودند، خبر دهيم ، ما همبه اصفهان تلگراف كرديم و مرحوم بيدآبادى را از مرض سخت ميرزا با خبركرديم ،فورا جواب دادند مبلغ دويست تومان صدقه دهيد تا خداوند شفا عنايت فرمايد.
هرچند آن مبلغ در آن زمان زياد بود، لكن هرطور بود فراهم آورده بين فقرا تقسيم كرديم وبلافاصله ميرزا شفا يافت .
مرتبه ديگر ميرزاى محلاتى به سختى مريض شدند و اطبا اظهار ياءس كردند، من ابتدامرحوم بيدآبادى را تلگرافا با خبر كردم و با اينكه جواب تلگراف راقبول و درخواست كرده بودم ، از ايشان جوابى نرسيد تا بالاخره در همان مرض ، ميرزامرحوم شدند آنگاه دانستم كه سبب جواب ندادناجل حتمى علاج ندارد
مرحوم بيدآبادى اين بود كه اجل حتمى ميرزا رسيده و به صدقه جلوگيرى نمى شود.
از اين داستان دو مطلب فهميده مى شود يكى آنكه به واسطه صدقه ممكن است در شفاىمريض تعجيل شود بلكه مرگ را به تاءخير اندازد و در باره تاءثير صدقه در شفاىمريض وتاءخير مرگ و طول عمر و دفع هفتاد قسم بلا، رواياتى ازاهل بيت : رسيده و داستانهايى نقل گرديده كه ذكر آنها خارج از وضع اين جزوه است ،طالبين به كتاب ((لئالى الاخبار)) مرحوم تويسركانى و كتاب ((كلمه طيبه )) مرحومنورى مراجعه كنند.
مطلب ديگر آنكه : هرگاه اجل حتمى باشد و بقاى شخص مخالف حكمت ، حتمى خدا باشد دعاو صدقه از اين جهت بى اثر مى شود هرچند از ساير آثار خيريه دنيوى و اخروى آنبهره مند خواهد بود و براى تاءييد اين مطلب ، داستان ديگرىنقل مى گردد.