loading...
آموزش زبان انگلیسی
غلامعلی عباسی بازدید : 303 یکشنبه 27 مرداد 1392 نظرات (0)

 

بخش هشتم

ده روز، روزه فكر

روزه فكری و تسلط بر نظام ارزیابی

 

قهرمان واقعی آن است كه همیشه قهرمان باشد. ما نمی خواهیم فقط گاه به گاه نتیجه بگیریم.نمی خواهیم فقط یك لحظه احساس شادمانی كنیم و یا ندرتاٌ درخشانی انجام دهیم. می خواهیم به طور دائم ، احساساتی را تجربه كنیم كه زندگی را ارزشمند می سازند.

این حالت ثبات را چگونه می توان به وجود آورد؟ باید گفت كه این موضوع، بستگی به عادات شما دارد. دانستن كافی نیست، باید به دانسته های خود عمل كنید.

طرز فكری كه ما را به جائی رسانده است كه اكنون هستیم، ما را به جائی كه می خواهیم برویم، نخواهد رساند.تغییر، بزرگترین یار ماست، با وجود این بسیاری از اشخاص، سازمانها، و جوامع، در مقابل تغییر، مقاومت می كنند و شیوه های فعلی خود را با توجه به موفقیتهای گذشته، توجیه می نمایند. لیكن اگر می خواهیم به موفقیتهای بالاتری در زمینه های فردی یاشغلی برسیم، لازم است كه برداشتها و تلقیهای متفاوتی داشته باشیم.

آیا یك اتومبیل آخرین مدل را می خرید تا آنرا در گاراژ منزلتان پارك كنید؟ آیا پیشرفته ترین كامپیوتر ها را می خرید تا آنرا در كمدی بایگانی سازید؟

مطمئنم كه پاسخ شما به پرسشهای بالا، منفی است. اكنون می پرسم كه آیا این كتاب را خریده اید تا از شیوه های مؤثری كه در آن هست، استفاده نكنید؟گمان نمی كنم چنین باشد. به این جهت در این بخش از كتاب،طرح ساده ای را پیشنهاد می كنم تا به كمك آن بتوانید الگوهای فكری،عاطفی و رفتاری گذشته را درهم بشكنیدو نشان دهید كه می توانید روشهای تازه و نیرومندی را كه قبلاٌ آموخته اید بلافاصله به اجرا درآورید.من ضمانت می كنم كه اگر این طرح را با دقت اجرا كنید، خواهید توانست الگوهای رفتاری تازه را برای همیشه در خود تثبیت كنید.

آری، این موضوع حقیقت دارد كه نیروی باد و باران و سایر تغییرات جوی در اختیار ما نیست. اما می توانیم بادبانهای خود را طوری تنظیم كنیم كه با استفاده از همان تغییرات، قایق خود را به سر منزل مقصود برسانیم.

تمام افراد موفقی كه می شناسم دارای قدرت تمركز و روشن بینی هستندو می توانند در میان طوفان احساسات ، خونسردی خود را حفظ كنند. چگونه این كار را می كنند؟من دریافته ام كه بیشتر این افراد برای خود یك قانون اساسی دارند: هرگز بیش از 10 درصد از اوقات خود را صرف فكر كردن به مشكل نكنید و همیشه 90 درصد از وقت خود را صرف یافتن راه حل نمایید.

چگونه می توانید بر افكار و احساسات خود مسلط شوید. در اینجا می خواهیم به كشف یكی از مؤثر ترین شیوه های بپردازیم كه تركیبی از واقع بینی و خوشبینی است. سالها پیش ، تفكر مثبت را جزو بهترین راه حلها نمی دانستم. فكر می كردم كه اگر امور را بهتر از آنچه كه هستند نبینم، دلیل هوشمندی است.

حقیقت آنست كه تعادل، شرط زندگی است. اگر متوجه علفهای هرزه باغمان نباشیم باغ از بین می رود. همین طور توجه بیش از حد به علفهای هرزه باعث اتلاف وقت است. شیوه بزرگان راه میانه است.

1-       هر واقعهای را آنچنان كه هست ببینید.( نه بدتر از آنچه كه هست.)

2-       آنرا بهتر از آنچه كه هست ببینید.

3-      این طرز نگریستن را شیوه خود قرار دهید.

مهمترین قدم در زمینه وجین كاری باغ ذهنی ما این است كه الگوهای محدود كننده را بر طرف كنیم و بهترین راه انجام این كار، ده روز، روزه فكری است كه ضمن آن می توانیم آگاهانه بر افكار خود مسلط شویم. این برنامه فرصتی عالی برای رفع الگوهای منفی و نابود كننده است.

موضوع بسیار ساده است. ظرف ده روز آینده كه از هم اكنون آغاز می شود، تصمیم قاطع بگیرید كه كاملاٌ بر افكار واحساسات خود مسلط باشید.و هم اكنون تصمیم بگیرید كه به هیچ وجه به مدت ده روز متوالی دچار افكار واحساسات منفی و بی ثمرنشوید.

ده روز، روزه فكری

برای ده روز آینده زندگی تازه ای آغاز كنید! قوانین كار به شرح زیر است:

1-    به مدت ده روز متوالی از باقی ماندن در افكار و احساسات بیهوده خودداری كنید.از فرو رفتن در مسائل ضعیف كننده و بكار بردن كلمات و تمثیلهای مخرب اجتناب كنید.

2-      اگر افكار شما متوجه امور منفی شد، بلافاصله با كمك شیوه هایی كه آموخته اید، جهت فكری خود را عوض كنید.

3-       هر روز صبح پرسشهای نیروبخش صبحگاهی را تكرار و خود را برای موفقیت آماده كنید.

4-       برای ده روز متوالی سعی كنید كه توجهتان مطلقاٌ به راه حلها باشد، نه به مسائل و مشكلات، هرگاه مشكلی به نظرتان رسید بلافاصله فكر خود را به یافتن راه حل آن متوجه كنید.

5-     اگر متوجه شدید كه در یكی از افكار و احساسات نا مطلوب فرو رفته اید، خود را زیاد سرزنش نكنیدو بلافاصله به تغییر روحیه خود بپردازیداما اگر به مدت طولانی در افكار و احساسات منفی باقی ماندید تا روز بعد صبر كنید و آنگاه ده روز ، روزه فكری را از سر بگیرید. هر چند كه ممكن است چندین  روز، روزه خود را ادامه داده باشید.

آیا واقعاٌ حاضرید كه برداشت تازه ای از زندگی داشته باشید؟ ده روز روزه فكری را آغاز نكنید، مگر اینكه مطمئن باشید كه می خواهید آن را تا پایان مدت ادامه دهید. این، كار اشخاص ضعیف نیست،این كار كسانی است كه واقعاٌ می خواهند نظام عصبی خود را برای الگوهای عاطفی نیروبخش شرطی كنند تا به درجات بالاتری از موفقیت برسند.این شیوه مخصوص كسانی است كه می خواهند شیوه هایی را كه آموخته اید(تداعی عصبی شرطی،پرسش،كلمات دگرگون كننده،تمثیل،تغییر مركز توجه و حالت جسمی)بصورت بخشی از تجارب روزانه در آورند.

چگونه می توان از اهرم روانی برای تقویت روحیه و ادامه روزه، ده روزه استفاده كرد؟موضوع را به دوستان،خویشاوندان،و همكارانتان اعلام كنید و از آنها كمك بگیرید. حتی بهتر است رفیق همراهی پیدا كنید و همزمان به روزه فكری مبادرت كنید.

اگر در این مدت خاطرات روزانه خود را یادداشت كنید. بسیار عالی است. با ثبت موفقیتهای خود در زمینه رفع الگوهای منفی نقشه شاهراهی را ترسیم می كنید كه بسیار ارزشمند است و در آینده هر گاه به جاده های انحرافی بر خوردید می توانید به آن نقشه مراجعه كنید.

سالها پیش،عادت كردم كه روزانه حداقل به مدت سی دقیقه مطالعه كنم و این یكی از ارزشمندترین عادتهای زندگی من بوده است. جیم ران یكی از استادان من گفته بود كه مطالعه چیزی كه ارزش داشته باشد، نیروبخش باشد و مهارتهای تازه ای به انسان بیاموزد، از غذا خوردن مهمتر است.می گفت از خوردن شام صرفنظر كن اما از مطالعه چشم پوشی نكن.

پس در هنگام گرفتن ده روز، روزه فكری و پاكسازی ذهن، با مطالعه مطالبی كه بینش شما را افزون سازد، و شیوه های نوین زندگی را به شما بیاموزد روح خود را تغذیه كنید. بخاطر داشته باشید:رهبران اهل مطالعه اند.

روزه ده روزه فكری چه فوایدی دارد؟

1-                به الگوهای عادتی ذهنی كه باعث عقب افتادن شما شده اند، آگاه می شوند.

2-                ناچار می شوید جانشینهای مفید برای آنها پیدا كنید.

3-                هر بار برای رفع مشكلات، افكار خود راكنترل می كنید، اعتماد به نفستان زیاد می شود.

4-                مهمتر از همه آنكه باعث می شود عادتهای تازه، معیارهای نو، و انتظارات جدیدی پیدا كنید كه زندگانیتان را پربارتر سازد.

موفقیت، فرآیندی قدم به قدم است و از مراعات یك رشته اصول ساده و نظم و انضباطهای جزئی بدست می آید. همچنان كه قطار ، به تدریج سرعت می گیرد، این تمرین نیز باعث می شود كه عادات قدیمی را پشت سر گذدارید و با سوختی كه از عادات تازه بدست می آورید با سرعتی بی سابقه پیش بروید.

 آیا این فقط یك تمرین ده روزه است؟ در واقع چنین نیست. شما هرگز نباید به عادات منفی گذشته بر گردید، مگر آنكه خود چنین بخواهید . می توانید در تمام عمر به چیزهای خوب و مثبت فكر كنید و به این كار(معتاد)شوید.اگر پس از گذشتن ده روز و ترك الگو های مسموم فكری باز هم هوس كردید كه به آن عادتها بر گردید ، میل خودتان است. اما من اطمینان دارم كه پس از آشنا شدن با روشهای تازه، بازگشت به آن شیوه های منفی در نظرتان تهوع آور خواهد بود. فقط یادتان باشد كه هر وقت دچار آن عواطف منفی شدید، مقابله با آنها را قبلاٌ آموخته اید و می توانید بلافاصله خود را در مسیر صحیح قرار دهید.

از میان كارهایی كه می كنم یك جنبه رابسیار دوست می دارم و آن فرصتی است كه یافته ام تا رمز و راز رفتار انسانی را بگشایم و سپس راه حلهایی را ارائه كنم كه واقعاٌ تغییری در كیفیت زندگی افراد، پدید آورد. برای اینكه كار تغییر، آسانتر انجام شود، از سطح، به عمق فرو می روم و اهرمهای حساسی از قبیل باورهای كلی و تمثیلها را مورد توجه قرار می دهد. من عادت دارم كه هر روز در نقش كارآگاه شرلوك هلمز فرو روم تا جزئیات دقیق تجربه های منحصر به فرد دیگران را پهلوی هم گذارم و معماهای رفتاری آنان را كشف كنم.

سرنخهای رفتاری گاهی همچون دودی كه از لوله اسلحه خارج می شوند، افشاگرند و گاه بسیار ظزیف و نامرئی هستند و كشف آنها نیازمند تحقیق و تحبسس بیشتری است. اما سرانجام، همه سر نخها به عوامل اصلی خاصی ختم می شوند . تفاوت انسانها در نحوه استدلالشان است. هر كسی با توجه به نظام خاصی تصمیم می گیرد كه هر واقعه ای راچگونه تعبیر و تفسیر كند و چه عملی را انجام دهد.من این نظام را(نظام اساسی ارزیابی )می نامم.

اهمیت درك رفتار انسانی رامی توان به كمك یك تمثیل، نشان داد. فرض كنید مردی در كنار رودخانه ای ایستاده است. ناگهان صدای فریادی را می شنود و متوجه می شود كه كسی در حال غرق شدن است. فوراٌ به آب می پرد و او را نجات می دهد. اما هنوز نفس تازه نكرده فریادهای دیگری را می شنود و باز به آب می پرد و دو نفر دیگر را نجات می دهد، اما پیش از آنكه حالش جا بیاید، صدای چهار نفر دیگر را كه كمك می خواهند، می شنود.

او تمام روز را صرف نجات افرادی می كند كه در چنگال امواج خروشان گرفتار شده اند.

كاش این مرد خیر خواه ، چند قدمی به طرف بالای رودخانه می رفت تا متوجه شود كه دیوانه ای مردم را یكی یكی به رودخانه می اندازد!

خود شما اگر بجای رفع معلول، به مبارزه با علت می پرداختید چقدر در مصرف انرژی صرفه جویی می كردید؟

اگر( نظام اساسی)ارزیابی رادرك كنید، خود رامجهز كرده اید تاثیر رفتار خودودیگران تاثیر مثبتی بگذارید. نحوه ارزیابی مشكلات و فرصتهای زندگی، علمی آشكار است.بادانستن عوامل نظام تصمیم گیری و قضاوت، نه فقط علت رفتارهای خود را درك می كنید، بلكه می توانید پیش بینی كنید كه چه چیزهایی در شما حالت دافعه و چه چیز هایی حالت جاذبه ایجاد می كنند. چنانكه خواهیم دید تصمیم و ارزیابی بر پایه پنج جزء اساسی است، خواه این تصمیم مربوط به شام خوردن باشد و خواه مربوط به ازدواج.

هر یك از ما دارای تركیب خاصی از این پنج جزء هستیم و همین امر باعث می شود كه زندگی ما، منحصر به فرد باشد.

هنگامی كه روابطتان با كسی تیره می شود. آیا بهتر نیست علت رفتار طرف مقابل را درك كنید تا بتوانید رشته قطع شده را بلافاصله گره بزنید؟ خصوصاٌ در ازدواج باید هر روز مراقب فشارهای روانی كوچكی كه پیش می آید باشید تا بتوانید رشته ای كه شما را در ابتدا بهم پیوند داده است محكمتر كنید. اگر همسر شما در اثر فشار كار، سخنان دلسرد كننده ای می گوید معنی اش آن نیست كه به آخر خط رسیده اید. معنی اش آن است كه همسر مورد علاقه شما به محبت و حمایت بیشتری نیاز دارد. اگر قیمت سهام كارخانه ای یك روز اتفاقاٌ در بازار بورس تنزل كرد نمی توان آن را ملاك قضاوت درباره عملكرد آن شركت قرار داد. بهمین ترتیب نمی توان درباره شخصیت یك فرد براساس یك رفتار اتفاقی به داوری نشست. رفتار، همیشه معرف شخصیت فرد نیست. برای شناخت افراد باید انگیزه های آنان را شناخت.

اگر از مطالعه طرز فكر و نحوه عمل بزرگان و رهبران، یك نكته را یاد گرفته باشم آن نكته این است كه زندگانی برتر، نتیجه قضاوت برتر است.مثلاٌ كسانی كه از نظر مالی موفق می شوند، راههای بهتری برای ارزیابی فرصتها، احتمال خطر، و منفعت سراغ دارند. هر چند هر كسی می تواند در زمینه های گوناگون، اطلاعات فراوانی را بدست آورد، اما نظام تصمیم گیری و قضاوت غولهای نشان دهنده،برتری آنان را سبب می شود. كسانی كه در زندگی زناشوئی خود روابط پایداری را ایجاد می كنند نیز از قدرت ارزیابی فوق العاده ای برخوردارندو می توانند در هنگامیكه اوضاع متشنج می شود، واكنشهای مناسبی نشان دهند. افراد خوشبخت نیز راههای مؤثرتری را برای ارزیابی ( مشكلات) می دانند. خبر خوشی كه برایتان دارم این است كه لازم نیست سالها رنج بكشید بلكه می توانید شیوه های افراد موفق را در هر زمینه الگو برداری كنید.

باید شیوه های قضاوت خود را بشناسید و بر آنها مسلط باشید و گرنه این شیوه ها شما را به مسیری می رانند كه سرانجام نسبت به تواناییهای خود مشكوك می شوید.فرض كنید مشغول تنیس بازی هستید و ضربه ضعیفی می زنید.بیشتر مردم در چنین مواردی موضوع را به شكل بدی تعمیم می دهندو ابتدا می گویند:(عجب ضربه افتضاحی!)و بعد (امروز اصلاٌ نتوانستم خوب بازی كنم.) هرگز سعی نكنید با چنین افكار و قضاوتی خود راشكست دهید!

هم اكنون دست كم دو واقعه كه آنها را بصورت منفی بزرگ جلوه داده اید بخاط آورید. آیا این واقعه در زمینه روابطتان بوده است؟در زمینه عملكرد شغلی ؟یا توانایی جسمی؟ اكنون تصمیم بگیرید كه این الگو را دور اندازید،دفعه بعد كه این حالت شروع شد بلافاصله آن را از ذهن خودپاك كنید. با آن طرز فكر وداع كنید و فكر خود رامتوجه هدف سازید. به تغییری كه بلافاصله در حاصل عملكردتان پیدا می شود، دقت كنید.

آنچه در میان همه افراد موفق مشترك است، قضاوت و ارزیابی عالی آنهاست . واین گرتسكی قهرمان بزرگ هاكی نیز از این قاعده مستثنی نیست. آیا او بزرگترین، نیرومندترین و سریعتری بازیكن تیم است؟ خود او چنین ادعایی ندارد.

وقتی از او علت موفقیتش را پرسیدم ، گفت موقعی كه سایر بازیكنان به دنبال توپ حركت می كنند، من به طرف محلی می روم كه توپ به آنجا خواهد رسید . قدرت پیش بینی و سنجش سرعت و مسیر توپ و نحوه عملكرد و انگیزه سایر بازیكنان باعث شده است كه او خود را در موقعیتی بالاتر از دیگران قرار دهد.

اگر هم اكنون قدرت پیش بینی بیشتری داشتید چه تفاوتهای بزرگی در شرایط زندگیتان پدید می آمد؟

شاید برایتان اتفاق افتاده باشد كه زمانی از شنیدن مطلبی به گریه افتاده باشید، در حالیكه همان سخن در شرایط دیگری شما را به خنده انداخته است. علت، به احتمال زیاد مربوط به تغییر شرایط روحی شماست. شرایط فكری و عاطفی اولین عنصر (نظام اساسی ارزیابی) است.

در حالت اعتماد به نفس و خوشبینی تصمیمهایی می گیرید و در هنگامی كه وحشتزده و آسیب پذیر هستید تصمیماتی دیگر. در شرایطی احتیاط شرط عقل است و در شرایطی دیگر مانع پیشرفت. هنگام تصمیم گیری وتعبیر وقایع و اقدام به عمل باید روحیه ای نیرومند داشته باشید نه اینكه برای بقای خود بطور غریزی واكنش نشان دهید.

دومین سنگ بنای نظام اساسی، پرسش است. پیش از انجام هر كاری باید قضاوت كنید و بپرسید(معنی این كار چیست، و چه باید بكنم تا رنجها را دفع و خوشیها را فراهم سازم؟)

پرسشهای خاصی كه از خود می كنید اثری نیرومند بر اعمال شما دارند. هنگامی كه با كسی وعده ملاقات دارید آیا طبق عادت می گویی( اگر این شخص پیشنهاد مرا رد كند یا مرا برنجاند چه؟) اگر چنین باشد خود رادر معرض قضاوتهایی قرار می دهید كه ممكن است باعث از دادن فرصت شود. اما اگر از خود بپرسید( بهتر نیست اول درباره شخصیت این شخص تحقیق كنم؟ دوستی با این شخص چقدر برایم جالب و مفید است ؟) این پرسشها باعث می شود كه از موقعیت، بهتر استفاده كنید.

همه ما دوستدار رنج كمتر و لذت بیشتر هستیم. اما هر یك از ما راه متفاوتی برای رسیدن به این هدفها آموخته ایم. در نتیجه هر یك از ما یاد گرفته ایم كه به بعضی از عواطف خود بهای بیشتری بدهیم. مثلاٌ بعضی ها نهایت خوشی را در آرامش و امنیت می دانند و بعضی دیگر طرفدار ماجراجویی هستند. سومین عنصر نظام اساسی سلسله مراتب ارزشهاست و آن عبارت از فهرستی است كه در آن مهمترین ( لذتبخش ترین) حالات روحی و همچنین رنج آورترین آنها به ترتیب اولویت نوشته شده باشد. هر تصمیمی كه می گیریم و هر قضاوتی كه می كنیم بطور نا خودآگاه بر خاسته از میل به ارزشهای لذتبخش و اجتناب از ارزشهای رنج آوراست. مثلاٌ اگر به عشق بهای زیادی بدهید ودر عین حال هیچ نوع تضاد عقیده برایتان قابل تحمل نباشد آیا فكر نمی كنید كه این طرز فكر بر صداقت شما در روابط شخصی اثر بگذارد؟

چهارمین عنصر نظام اساسی، اعتقادات شماست. اعتقادات كلی، تعیین كننده انتظاراتی است كه از خود، از دیگران، و بطور كلی از زندگی دارید. این اعتقادات غالباٌ بر نحوه ارزیابی شما اثر می گذارند. دسته خاصی ازاعتقادات بصورت قوانین فردی تظاهر می كنند و به شما می گویند كه در چه صورت و تحت چه شرایطی ارزشهای مورد نظرتان تامین می شوند . به عنوان مثال اعتقاد بعضی از اشخاص این است كه ( اگر مرا دوست داشتی هرگز صدایت را برای من بلند نمی كردی.) این اشخاص باری خود قانونی دارند كه می گوید اوج گرفتن صدا نشانه بی مهری است، هر چند كه این عقیده ممكن است پایه و اساسی نداشته باشد.

آیاشما هم در زمینه روابط برای خود اعتقادات و قوانینی دارید؟ آیا این عقاید مفید واقع شده اند یا خیر؟

اعتقادات چگونه پیدا می شوند؟ پنجمین عنصرنظام اساسی مرجع است. مرجع عبارت از مخلوط درهمی از تجارب و اطلاعات است كه در بایگانی عظیمی به نام مغز نگهداری می شوند. مرجعها مواد خام و سازنده اعتقاداتی هستند كه منجر به قضاوت وتصمیم می شوند . هر كسی تجارب یا مرجعهای بیشماری در ذهن خود داردكه می تواند از آنها استفاده كند؛ مرجعهایی كه انتخاب می كنید و از بایگانی مغز خود خارج می سازید، تعیین كننده معنایی است كه به تجربه می دهید، احساسی كه در قبال آن دارید، و عملی كه می خواهید انجام دهید.

به عنوان مثال خیلی فرق می كند اگر احساس كنید، همیشه از وجود شما سوء استفاده شده است، یا اینكه احساس كنید كه با عشق و محبت بی قید و شرط بزرگ شده اید. یا اینكه در زندگی آزاد و لاابالی بوده اید، یا تابع انضباط . آیا این تجارب بر نحوه ارزیابی شما از مردم ، زندگی، و فرصتها چه اثری دارند؟

برای اینكه طرز كار نظام اساسی را دریابید از شما سؤالی می كنم: ارزنده ترین خاطره شما كدام است؟

برای یافتن پاسخ چه مسیری راطی كردید؟ احتمالاٌ اولین قدم این بوده است كه پرسش را نزد خود تكرار كنید . آنگاه احتمالاٌ مرجعهای ذهن خود را زیر و رو كرده اید تا از میان انبوهی از تجارب زندگی یكی را انتخاب كنید.

در ضمن ممكن است از انتخاب یك خاطره اجتناب كرده باشید زیرا اعتقادتان اینست كه همه تجارب زندگی ارزشمندند و انتخاب یكی از آنها به معنی پست شمردن بقیه است. ممكن است نتوانسته باشید به خاطرات خود، چه ارزشمند و چه بی ارزش مراجعه كنید زیرا( زندگی كردن در گذشته) با ارزشهای شما سازگار نیست.

ملاحظه می كنید كه نظام اساسی نه فقط نحوه ارزیابی و قضاوت را تحت تاثیر قرار می دهد بلكه حتی بر انتخاب امور مورد ارزیابی نیز اثر می گذارد.

چه عاملی باعث ایجاد مهارت می شود؟اشخاص ماهر و توانمند بدون تردید كسانی هستند كه بیش از دیگران تجربه( مرجع) دارند و می دانند كه در هر زمینه چه عواملی موجب موفقیت یا ناكامی می شود.هر روزی كه می گذرد فرصت دیگری است كه می توانیم به مرجعهای خود بیفزاییم و اعتقادات خود را محكمتر سازیم،ارزشهای خود را مشخص تر كنیم، سؤالات تازه ای بپرسم، و به حالات و روحیاتی دست پیدا كنیم كه ما رابه مسیرهای دلخواه هدایت كنند.

  شماهم اكنون قادرید كه تغییراتی فوری و كلی پدید آورید كه بطور همزمان بر افكار، احساسات و اعمال شما در جنبه های گوناگون زندگی اثر بگذارند. این كار با تغییر هر یك از پنج عنصر نظام اساسی امكان پذیر است.

به عنوان مثال بجای اینكه خود راشرطی كنید تا در مقابل جواب رد، احساس متفاوتی داشته باشید، می توانید عقیده كلی تازه ای را بپذیرید.مثلاٌ( من منشا همه عواطف خود هستم. هیچ كس و هیچ چیز بجز خودم نمی تواند احساس مرا عوض كند. هرگاه متوجه شوم كه در مقابل چیزی واكنش غیر ارادی نشان می دهم، قادرم در یك لحظه آن را تغییر دهم) اگر عمیقاٌ به این مطلب اعتقاد داشته باشید خواهید دید كه نه فقط ترس شما از پاسخ منفی و جواب رد بر طرف می شود بلكه می توانید احساس خشم، ناكامی، یا بی كفایتی رانیز از بین ببرید و ناگهان در می یابید كه بر سرنوشت خود حاكم شده اید.

یكی دیگر از راههای غلبه بر احساس طرد شدگی یابی كفایتی این است كه در سلسله مراتب ارزشها تغییری ایجاد كنیم و مثلاٌ احساس خدمتگزاری یا شكر گزاری رادر اولویت بالاتر قرار دهیم. آنگاه اگر كسی به شما پاسخ رد داد اهمیتی نخواهد داشت و بجای آنكه به معایب خود فكر كنید توجه خود را به این مطلب جلب می كنید كه چگونه می توان باز هم به آن شخص كمك كرد و یا وضعیت را به شكلی بهبود بخشید. یا ممكن است نسبت به زندگی چنان احساس شكر گزاری داشته باشید كه هیچ پاسخ منفی نتواند بر شما اثر بگذارد و یا حتی پاسخ منفی را در ذهن خود به عنوان طرد شدن معنی نكنید. این عواطف باعث می شود كه احساس بی سابقه ای از شادمانی و ارتباط با دیگران در شما نفوذ كند.

باتغییر هر یك از عناصر ( نظام اساسی ارزیابی) می توانید به آسانی و فوریت هر یك از جنبه های زندگی خود رادگرگون كنید.

آیا تا كنون برای گرفتن تصمیمی ساده مثلاٌ شروع به ورزش، دچار مشكل شده اید؟ به احتمال زیاد علتش این بوده است كه موضوع رابیش ازحد پیچیده كرده، توجه خود به دهها كار مقدماتی كوچك معطوف ساخته اید.مثلاٌ با خود فكر كرده اید( این كار دردسرهای زیادی دارد، باید با اتومبیلی به باشگاه بروم، پارك كنم، ورزش كنم، دوش بگیرم و غیره) معذالك وقتی به كارهای ساده تری فكر می كنید، آنها را در مجموع بصورت یك كار كوچك مجسم سازید. مثلاٌ اگر می خواهید در رستورانی غذا بخورید یا مثلاٌ به كنار دریا بروید كافی است سوار اتومبیل شوید و به محل مورد نظر بروید!

تفاوت در اعمالی كه بایدانجام شود نیست بلكه در نحوه ارزیابی آنهاست. برای تغییر در نحوه زندگی، نحوه ارزیابی را عوض كنید.

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مشخصات نویسنده غلامعلی عباسی درباره : غلامعلی عباسی متولد 1340 دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در شهرستان اردبیل هستم . این وبلاگ دفتر یادداشت بنده محسوب می کردد . هر مطلبی که به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی کمک نماید و به نظر من مفید باشد در این وبلاگ جمع آوری نموده و با علاقه مندان زبان انگلیسی به اشتراک گذاشته ام . اطمینان کامل دارم که انتقادات و ایرادهای بیشماری متوجه این وبلاگ می تواند باشد ولی بنده به عنوان مدیر این وبلاگ در بهبود این کار انتظار راهنمایی و پیشنهاد از طریق دوستداران زبان و اهل فن را دارم . تا حد ممکن منابع اعلام میگردد . امیدوارم مورد قبول و پسند همكاران ارجمند و دانش آموزان و دانشجویان زبان انگلیسی واقع گردد .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2128
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 60
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 140
  • باردید دیروز : 248
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 930
  • بازدید ماه : 5,671
  • بازدید سال : 30,875
  • بازدید کلی : 721,161